۱۳۸۸ شهریور ۲, دوشنبه
۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعه
۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه
اگرها و پايان آن ها
اگر من جمله ام رو با اگر شروع نكنم خيلي خوب ميشه براي هميشه
اگر نگم كه اين اگر اگر هيچ فايده اي نداره جز افسوس و آه و جا موندن از لحظه ي حال كوتاهي كردم
اگرتر اونه كه اگر دست بكار نشم و بخودم نيام بر اين اگرها مي خواد اضافه بشه
و اگر اينطور بشه ديگه اگر پدر آدم جد آدم رو هم در مياره
هوم؟! :ي
اگر نگم كه اين اگر اگر هيچ فايده اي نداره جز افسوس و آه و جا موندن از لحظه ي حال كوتاهي كردم
اگرتر اونه كه اگر دست بكار نشم و بخودم نيام بر اين اگرها مي خواد اضافه بشه
و اگر اينطور بشه ديگه اگر پدر آدم جد آدم رو هم در مياره
هوم؟! :ي
اشتراک در:
پستها (Atom)
آدمیزاد
آدمیزاد موجود عجیبی است. بیش از دو سال پیش خرسند از نارنجی پوش شدن و عضوی از آمازون بودن، بودم. اما اکنون دو صد چندان خرسندم که دیگر برای آن...

-
اهل دانشگاهم روزگارم خوش نيست ژتوني دارم خرده عقلي سر سوزن شوقي اهل دانشگاهم پيشه ام گپ زدن است سرگرميموبلاگ زدن است من در اينجا سياه مي كنم...
-
به نام خداوند جان و خرد - کزين برتر انديشه بر نگذرد خداوند بخشنده دستگير - کريم خطا بخش پوزش پذير عزيزي که هرکز درش سربتافت - ...