۱۳۸۶ بهمن ۳۰, سه‌شنبه

شلوخ

رفتم خونه. از سمت بازار رفتم. پياده. شلوغ بود. خيلي! خونه، هم داره، خوب، پيش ميره، شكر خدا!‌ هر چند تاخيري داشت اما بالاخره داره پيش ميره!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

فحش و فحش بازی: پدرته

داستانی ادامه دار. در این 12 (یا شاید 13) سالی که از خارج از ایران و در دیار کفر روزگار می گذارنم و گاهی دیده میشوم، بارها شده است که به این...