سلام
امروز همایش بود بعد از صبحگاه مشترک. بعدش سخنران در مورد جنگ 33 روزه (اسراييل و لبنان) صحبت مي کرد. رسيد به جايي که سخنران هي مي گفت ما در جنگ ... ما در جنگ و ... امير برگشت گفت: سيد، مي دونيکه مادر جنگ يکي از فحش هاي قديميه.
بالاخره بخت ما هم باز شد. بد فکر نکنيد. ازدواج اينا نع! بلکه بهم دو روز تشويقي دادند. اونم بخاطر طراحي همون سيستم توي اکسس. خدا رو شکر.
قراره نمايندگي رو از ستاد مشترک جدا کنند. اگر اين بشه که رفت و آمدمون و خيلي چيزاي ديگه بنظر ميرسه خوب بشه. اگر بشه.
۱۳۸۶ تیر ۲۵, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
پایان ماموریت غیر ممکن
مجموعه فیلم های ماموریت غیر ممکن از جمله علاقه مندی های من بوده و هست. مشخصا به میزانی که در جوانی عاشق جمشید هاشمی پور بودم، در دو دهه اخی...
-
به نام خداوند جان و خرد - کزين برتر انديشه بر نگذرد خداوند بخشنده دستگير - کريم خطا بخش پوزش پذير عزيزي که هرکز درش سربتافت - ...
-
اهل دانشگاهم روزگارم خوش نيست ژتوني دارم خرده عقلي سر سوزن شوقي اهل دانشگاهم پيشه ام گپ زدن است سرگرميموبلاگ زدن است من در اينجا سياه مي كنم...
hamash 2 rooz?! che na ee ham gofti:))
پاسخحذفbeyne khudemon bashe, 2 roz dige az emtehan gereftam, bache ha migan ye babaee ham rafte 3 ruz baram darkhaste tashvighi dade :)
پاسخحذفhala age movafeghat konand bahash, koli no navar misham ;) :X
are , on na eee ham dar noe khudesh yejuryeee