۱۳۸۷ اسفند ۲۶, دوشنبه

قاعده بازي

جلسه روز گذشته محمد و ميرحسين مي تونسته خيلي قبل تر از اين كه اعلام مي شد اين دو دارند با هم تعامل مي كنند تا يكي كانديد بشه، برگزار بشه، و محمد اصلا اعلام حضور نمي كرد و ميرحسين ميومد. اما اين نشد و حالا جفتكن اعلام حضور مي كنند و بازي وارد مرحله تازه اي ميشه. به تقارن بسيار نزديكي به ياد بازي شطرنج و حركت مهره هاي ارزشمند ميفتم. ديدي بعضي وقتا يك مهره اي رو ميفرستي جلو بعد با يك مهره ي ديگه، طرفتو بطور جدي تري تا حد مات تهديد مي كني؟ اين حركت زيركانه محمد و ميرحسين هم كم از اين بازي نداره. يا مثلا فكر كن بخواد مهره سومي مثل مهدي هم بياد وسط و طرف بيشتر تهديد بشه (البته طرف ما در اين بازي شطرنج بلد نيست و اگرم بلد باشه اصول بازي رو بعيد مي دونم رعايت كنه.)
اين رفيق تويتري ما يك جمله قشنگي نوشته كه به زبون خودمون يعني اينكه؛ زنان از سكوت براي تنبيه مرداشون استفاده مي كنند اما اون چيزي كه اونا متوجه نمي شوند اينه كه مردا سكوت رو دوست دارند!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

آدمیزاد

آدمیزاد موجود عجیبی است. بیش از دو سال پیش خرسند از نارنجی پوش شدن و عضوی از آمازون بودن، بودم. اما اکنون دو صد چندان خرسندم که دیگر برای آن...