- پياده روي رو توي زمستون و پاييز خيلي دوست دارم. دو روزه پياده ميام خونه. نيم ساعت چل ديقه اي طول مي كشه. بديه تجربه امروز شب عيدي ديدن تصادف يك موتوري با يك ماشينه بود كه من نديدم بيچاره تكون بخوره!!
طول مسير هم انگار محله واجبي بار گذاشته بودن دسته جمعي، بوي گندي بودا! - اين فرهنگ مزخرف (نه به معناي آراسته كه به معناي افتضاح) ما هم نفرت رو بلندتر از عشق فرياد ميزنه. اينقدر برجسته!
- يك حس انتظار (در كنار ساير حس ها مانند بي اعتمادي، تنفر و ...) در ملت مي بينم. منتظرن يه چيزي بشه. حالا نمي دونم چي! و جالبه برام كه مردم در چيزي كه مورد نظر بعضي ها نيست بطور گسترده تري متحد مي شن.
- گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز- رفت با مهرورزان تیریپ ریخت
۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه
تیریپ
۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)
داستانی عجیب
داستان عجیبی است. در ۶ ماهه گذشته نزدیک ۶ لپتاپ ارزون و گرون رو خریداری کرده و همه رو به دلیلی پس دادم. نهایت سواستفاده از سیستم پس دادن ک...
-
يوسف گمگشته بازآيد به کنعان غم مخور - کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور ای دل غمديده حالت به شود دل بد مکن - وين سر شوريده بازآيد به سامان ...
-
كاش مي شد سه چيز را از كودكان ياد بگيريم: بي دليل شاد بودن و پاي كوبيدن هميشه سرگرم كار بودن و بيهوده ننشستن حق و خواسته خود را با تمام وجود...
-
چی بگم وقتی زنجیر میشی به چیزی، کسي، جايي. تواناييش رو داري. نتونی بیشتر از اون چیزی که میتونی، بپری! فکر مي کني که مشکل از خودته؟ از کس دیگ...