۱۳۸۷ آذر ۷, پنجشنبه

نگاه گلابی

نگاه ها با آدم حرف می زنند! نگاه ها در هم گره می خورند و از پس آن، شاید کامیونی از واژگان را در طرفه العینی با سرعت بالایی (در حد adsl2) رد و بدل می کنند. بعضی ها غافلند از نگاهشان.
که تو طوری نگاه می کنی که وقتی من این کامیون واژه ها را دریافت می کنم، بی خیال تو و اندیشه های تو و بهتر بگویم، نگاه بعدی تو می شوم. یا تو را برای خودم فیلتر می کنم تا دیگر کامیونی از تو نپذیرم! که آخر این نگاه های شما، ناشی از چه تفکرات کژی است؟؟ آری. هر آنچه می پنداری و نگاه می کنی، من نیستم! نگاهت خالی از فکر و اندیشه است ای گلابی!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

آدمیزاد

آدمیزاد موجود عجیبی است. بیش از دو سال پیش خرسند از نارنجی پوش شدن و عضوی از آمازون بودن، بودم. اما اکنون دو صد چندان خرسندم که دیگر برای آن...