حکمتي دارد حتما که قرار نيست من زود کارتم رو بگيرم. امروز هم نشد کارتم رو بگيرم چون نه رييس اداره بود، نه جانشين اداره و نه مسئول پرسنلي. که ترکيب منطقيه OR اين سه نفر منجر مي شد به گرفتن يکي از 6 امضا و پايان کار. که هر سه امروز پادگان نبودند. قسمت است ديگر. نمي شود تقلا کرد. همه بچه ها کارتشان را گرفتند و رفتند، و من بدرقه شان کردم. ماندم خودم تا تک و تنها خودم را مهمان کنم به يک راني يا ساندويچ!
۱۳۸۷ شهریور ۳, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
پایان ماموریت غیر ممکن
مجموعه فیلم های ماموریت غیر ممکن از جمله علاقه مندی های من بوده و هست. مشخصا به میزانی که در جوانی عاشق جمشید هاشمی پور بودم، در دو دهه اخی...
-
اهل دانشگاهم روزگارم خوش نيست ژتوني دارم خرده عقلي سر سوزن شوقي اهل دانشگاهم پيشه ام گپ زدن است سرگرميموبلاگ زدن است من در اينجا سياه مي كنم...
-
به نام خداوند جان و خرد - کزين برتر انديشه بر نگذرد خداوند بخشنده دستگير - کريم خطا بخش پوزش پذير عزيزي که هرکز درش سربتافت - ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر