۱۳۸۷ تیر ۱۸, سه‌شنبه

بشمور 8

  1. امروز رفتم عينك دادم به خانم دوكي تا 5 شنبه چشم دار بشم من
  2. شنبه ميرم چسب دماغ رو براي هميشه بر ميدارم
  3. فردا آخرين پست پادگان را مي دهم
  4. خدا بخواهد 2 هفته ديگر ميروم پايان دوره و دنبال يك سري امور خوب خوب و موههههوم
  5. كار تايپ ميثم نصف شده. تموم بشه پاورپوينتش رو درست مي كنم و پيتزا و ژامبون رو مي لومبونيم
  6. يك سينما هم بعد از عينكي شدن ميريم
  7. هوا خيلي گرمه. زيادي. 5:30 صبح هم كه آفتاب نيست عرق ميريزم
  8. تصميم هايي گرفته ام. براي دست به برنامه نويسي شدن و اين صوحبت ها

۱ نظر:

  1. وقتي ميشنوم داره سربازي تموم ميشه نميدوني چقدر خوشحال ميشم. راستش اشك تو چشام جمع ميشه .
    به همه سلام برسون بخصوص ابوالفضل ، محمد چاووشي ، امير مختاري و كلا همه

    پاسخحذف

آدمیزاد

آدمیزاد موجود عجیبی است. بیش از دو سال پیش خرسند از نارنجی پوش شدن و عضوی از آمازون بودن، بودم. اما اکنون دو صد چندان خرسندم که دیگر برای آن...