تو رو جون مادرت آدامس بلد نيستي بخوري، نخور!! مياي بغل گوشم توي اتوبوس واي ميستي ملچ مولوچ آدامس مي گازي که چي آخه مردک!
اتفاقها دارند ميفتند. به هوش باشم!
۱۳۸۶ دی ۴, سهشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
پایان ماموریت غیر ممکن
مجموعه فیلم های ماموریت غیر ممکن از جمله علاقه مندی های من بوده و هست. مشخصا به میزانی که در جوانی عاشق جمشید هاشمی پور بودم، در دو دهه اخی...
-
آدمیزاد موجود عجیبی است. بیش از دو سال پیش خرسند از نارنجی پوش شدن و عضوی از آمازون بودن، بودم. اما اکنون دو صد چندان خرسندم که دیگر برای آن...
-
اهل دانشگاهم روزگارم خوش نيست ژتوني دارم خرده عقلي سر سوزن شوقي اهل دانشگاهم پيشه ام گپ زدن است سرگرميموبلاگ زدن است من در اينجا سياه مي كنم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر