۱۳۸۶ اردیبهشت ۲۱, جمعه

واي کوه

سلام
امروز باز مجردي رفتيم کوه با مهدي. قرار بود بابا مامان و داداش رضا هم بيان که تنبلي کردند نيومدند. اين بار تعجبا خيلي زود نفسم گرفت. نمي دونم چرا! اما بيشتر از قبل رفتيم جلو. صبح زودتر راه افتاديم و بيشتر اون بالا مونديم. يک نيم ساعتي هم دراز کشيديم. به لطف اسگلي مهدي نزديک بود صبحونه رو بدون چاي بخوريم. از کيف درآورده ظرف ليوان ها رو پرت کرده روي سنگها. اونم قل قل افتاد توي آب. منم با يک حرکت سامورايي رفتم و آوردمش. جاتون خالي بود. نون بربري + پنير خامه اي! به به!! شانس ما هم يک خانوم 50 ساله اومد با ما صبحونه خورد. تنها بود. داشت رد مي شد پرسيد ازمون آب داغ داريم، ما هم گفتيم داريم. اومد و صبحونشو خورد و سيبي هم به ما داد و رفت. اين بار 3-4 نفر بد جوري سوزناک چهچهه مي زدند. کلي هم سوژه بودند با مهدي و ملت مي خنديديم. مي گفتيم بدبخت ها از دست زناشون زدن به کوه و دارن آواز مي خونن! هفته بعد هم ميريم اميد به خدا!

برگشتنه يک صافکاري از دوستاي مهدي و احمد حسين نژاد (همکار مهدي) رو رفتيم ديديم تو نظام آباد. نبود خودش اما گفتند که سرش خلوته اين روزا و زود کارتون رو راه ميندازه. ايشالله هفته بعد ميرم پيشش.

تو هفته پيش به 2-3 جا زنگ مي زدم براي فروش وامم. يکيشون يک دختري بود که مي گفت تازه استخدام شده اونجا. بنده خدا نمي فهميد اصلا من چي مي خوام. مي گفت بياين اينجا، باهاتون راه ميام. آقاي فلاني بهتون تخفيف ميده!!! منو ميگي! ميگم دوست عزيز!!! من مي خوام بفروشم بهتون!؟ مي فهمي!؟ معذرت مي خواد و ميگه من تازه کارم و ...

از کوه اومدم شبکه يک اين پرويز سيار و بحث داوري که مطرح شده رو داشت پيگيري مي کرد. اين بابا هم براي خودش سوژه ايه! با رضا کيانيان ديشب هم کلي حاليدم! خداييش هنرمند بيد!

احمدي نژاد با لباس تكواندو
شرح جزئيات برخورد تند و قهر مرضيه برومند در يك برنامه نقد تلويزيوني
"هویت" از سینما و ماوراء پخش می‌شود

۲ نظر:

  1. salam.kheili harf dashtam vali ba in khat ke nemishe chizi nevesht.pas khoda hafez

    پاسخحذف
  2. sepas salam ;)
    montazeram bekhunam harfato
    omid ke khatet ro be rah beshe

    پاسخحذف

آدمیزاد

آدمیزاد موجود عجیبی است. بیش از دو سال پیش خرسند از نارنجی پوش شدن و عضوی از آمازون بودن، بودم. اما اکنون دو صد چندان خرسندم که دیگر برای آن...