سلام
ديشب شب بدي بود
به هواي قدم زدن شبونه ميري بيرون. بعد دردسرت ندم با دو دست تا كتف ميري تو سطل زباله!! اونوقت مي خواي خوابت ببره و از اينكه دستت زخم هم شده دلواپس مريضي نباشي!!!؟؟؟
۱۳۸۶ خرداد ۹, چهارشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
پایان ماموریت غیر ممکن
مجموعه فیلم های ماموریت غیر ممکن از جمله علاقه مندی های من بوده و هست. مشخصا به میزانی که در جوانی عاشق جمشید هاشمی پور بودم، در دو دهه اخی...
-
اهل دانشگاهم روزگارم خوش نيست ژتوني دارم خرده عقلي سر سوزن شوقي اهل دانشگاهم پيشه ام گپ زدن است سرگرميموبلاگ زدن است من در اينجا سياه مي كنم...
-
به نام خداوند جان و خرد - کزين برتر انديشه بر نگذرد خداوند بخشنده دستگير - کريم خطا بخش پوزش پذير عزيزي که هرکز درش سربتافت - ...
برای همینه که می گن آشغالها رو تو پلاستیک در بسته بذارید دیگه ......
پاسخحذفآي گفتي! آي گفتي!!
پاسخحذف