۱۳۸۵ آذر ۲۸, سه‌شنبه

تشديد

سلام
شما حالتون خوبه؟ نيست؟ به بهشت ....

يه حالتي دارم من بعضي وقتا. بي تفاوتي شايد. (... اشاره به ... چپم!) اما اين در ظاهر امر هستش. در حقيقت ته دلم مثل سير و سرکه مي جوشه. بهش ميگن دغدغه!

40 تا سانديس گرفتيم امروز. از نوع 6 ميوه از قرار همش 3.500 تومان. جاتون خالي اونجا مي خورم. دکتر رفتم امروز. گلوم اين دم رفتني 2-3 روزه درد مي کنه. مي بيني تورو خدا شانسو. رفتم دُکي. دکترش خانوم بود. پسر همچين اين چوب بستني رو تا ته حلقم کرد تو!!!! داشتم عق مي زدم رو ميزش. خودش شروع کرد معذرت خواستن!! بهش گفتم دارم ميرم آموزشي، ازش خواستم چند تا قرص به درد بخور هم براي سربازيم بنويسه تو دفترچم. اونم نوشت. ولي بد جوري کرد تو حلقم!! مشخص بود اين کاره نيست!!

تشديد مي دونيد چيه؟ ّ اينه؟ اينم هست. اما اوني که من ميگم يک پديده هستش. پديده کيه؟ بابا پديده خواهر پيروز و پيمان هستش که بچگي هامون با مامان ميرفتيم خونه خانوم بهجت اينا. پديده به معناي اتفاق و رويداد خاص. ديگه الان مشکلي نداري با اين تعريف؟ خوب اگر داري باز هم به بهشت!! تشديد يک پديده به ظاهر فيزيکي هست. اينکه فرض کنيد پلي بر روي آب. باد کمي اونو به حرکت در بياره. همين کم کم ها، مي تونه باعث تشديد و سرعت بخشيدن به حرکت پل و در نهايت تخريبش بشه. حالا من خيلي وقته مي دونم که اين صرفا يک پديده فيزيکي نيست. يک مثال ديگش هم مي تونه تاب بازي باشه. تا حالا تاب بازي کرديد تنهايي؟؟ اينکه پاهاتون رو با عقب جلو رفتن تاب، باز و بسته کنيد و آي حالي بکنيد. اصولا من در اين زمينه (تاب بازي) حرفه اي هستيم. (به قول اميرحسين صفي زاده، شباهت من با پارک همينه. جفتمون تاب داريم. من مخم و پارک خودش تاب داره!) من سعي مي کنم گرفتار اين پديده در زمينه اجتماعيش نشم. بعضي هاش خوبه، بعضي هاش بده. مثلا اتفاقات خوب تشديد بشه. خوب اين خيلي مبارک و ميمون هستش!! آدم از کانالي، مسيري، انتخاي، فردي، روشي، مسلکي، انديشه اي، آدمي، پسري يا دختري، خيابوني، مغازه اي، دزدي، رييسي، دکتري، رهگذري، مرده شوري، راننده اتوبوسي، دانشجويي، هرزه اي، پيري، بزغاله اي، بي شعوري، روشن فکري، بوي خوش خدمتي، اصلاح طلبي، وبلاگي، ايميلي، اس ام اسي، مدرکي، ناسزايي، حرفي، چيزي و ... دچار اين حس بشه که تشديد درش داره اتفاق ميفته. مثلا شروع کني به يکي بد و بيراه گفتن، خوب مسلمه از کوره در ميره و دست آخر يک کاري دست تو و خودش ميده. يا در مسايل عشقولانه اي! انقدر سمج باشي، تا کار خودتو بکني. اما آيا خوبه يا بده؟ در کل دارم ميگما! خوبه يا بده يا مضخرفه!؟ به بهشت؟ باهات موافقم! من که از اول دارم ميگم!

به بهشت اصلان! همه چيز به بهشت! ... من و تو نداريم. به ... چپ تو!

۴ نظر:

  1. از سر اتفاق پسرم، ما هم فکر می کنیم شما را نه تنها در کرمانشاه ، بل که در همین تهران خودمان، شنبه شش صبح یحتمل، در همان افسریه و آن طرف ها ملاقات کنیم و همسفر باشیم! حواس تان باشد که ما بارانی قرمز می پوشیم و کلاه پشمی سبز و یک دست مان چتر و دیگری عصا است ها! ـ

    پاسخحذف
  2. وااااااااااااي !!
    احترام ميذارم از همينجا هرمسينو !!!
    چه شود!
    اصلان فکرشون نمي کردم ....
    دو دو رو دو دو ....
    دو دو رو دو دو ....
    دو دو رو دو دو ....

    دل بقيه بسوزه ...
    ;)

    پاسخحذف
  3. علیک سلام حق داری اینطوری بنویسی بالاخره سربازی بی اثر نیست اونم از نوع آموزشی .راستی جریان ساندیسا رو من زودتر می دونستم می بینی تکنولوژی چه کارا که نمی کنه.

    پاسخحذف
  4. اي اي!!
    تو از کجا زودتر فهميدي؟؟

    ;) :) مثل تجربه دارا حرف مي زني؟ نکنه آموزشي رفتي؟
    تکنولوژي همه کار مي کنه

    پاسخحذف

آدمیزاد

آدمیزاد موجود عجیبی است. بیش از دو سال پیش خرسند از نارنجی پوش شدن و عضوی از آمازون بودن، بودم. اما اکنون دو صد چندان خرسندم که دیگر برای آن...