- تا آدم بنشیند و ببیند که آدم ها (من جمله خودش) چقدر عجیب و غریبند و به این نتیجه برسد دنیا عجیب است، عمرت رفته است. پس بدان که دنیا عجیب است و دیگر ننشین و نبین که آدمها چقدر عجیبند و غریبند!
- از درسهایی که گرفته ام آن است که آنچه در ذهنت مانند بختک افتاده است و دست از سر ذهنت بر نمی دارد را زیادی کنکاش نکنی! یعنی تا یک حد معقولی بکنی، اما اگر نامعقول شد، دیگر نکنی. بگذاریدش بیرون از حیطه ذهنت. شاید جایی مثل سر کوچه. یکهو دیدی پرید و هم تو و هم خود را راحت کرد. نگهش که بداری ذهنت کپک می زند و خودت درجا می زنی و از همه مهمتر، سر کوچه خالی می ماند.
- البته در مورد بند بالا بستگی دارد که چه در ذهن داشته باشی.
- اما چیزی که الان من دارم بختک نیست. ایده و انگیزه و هدف است. نمیشود باهایش از آن شوخی ها کرد. شوخی های دیگری را می طلبد که جدی باشند. جدیه جدی!
- خیلی وقت است که من این پنگوین ها را عاشقم. دلیلش را نمی دانم فی الواقع. فقط دوستشان دارم. دو دستی دارند و دو پایی که قدم زدنشان را خنده دار همی کند، اما دوست داشتنی هستند. حیطه عملیات دستشان محدود است و ....
نمی دانم اما چرا فکر می کنم آزادترند. آن وسطی را ببینید که هنوز در آب نپریده! دارد جلوی پایش را نگاه می کند. چرا ما نکنیم؟ و بعد با خیال راحت مثل دیگری که پریده است بپریم در آب و لذت ببریم. - من بروم و به عجیب بودن دنیا فکر نکنم.
۱۳۹۲ اسفند ۵, دوشنبه
انگاری
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
آدمیزاد
آدمیزاد موجود عجیبی است. بیش از دو سال پیش خرسند از نارنجی پوش شدن و عضوی از آمازون بودن، بودم. اما اکنون دو صد چندان خرسندم که دیگر برای آن...
-
آمده است که موسیقی ذهن و زبان آدمی را باز می کند. حکایت یک موسیقی تلگرامی یا شاید واتسپی است که ما را با این بشر ایرانی آشنا کرده است. یک ه...
-
سه سال پیش در آستانه ۴۰ سالگی تصمیم گرفتم به خودم یک هدیه ویژه بدم. گزینه های مختلف رو بررسی کردم و در نهایت در ورکشاپ ۴ روزه تونی روبینز ب...
-
خوب سلام. من زنده ام هنوز. شما زنده اید؟ عجب چیزیه ها؟؟؟ مگه نعععع؟؟؟ الهی دردو بلای دينا بخوره تو سره عموی لجنش! با اون شاهين هم خيلي حا...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر