۱۳۹۰ آبان ۲۶, پنجشنبه

تولدی دوباره

خوابی بودم که بیدار شدم
یعنی مطمئنم که بیدار شدم
کم کم بلند میشم و دل از گرمی دشک می کنم و شیرینی و تلخی خواب رو میذارم گذشت ایام آیا یادم بیاره یا نیاره!

امروز و فردا و بعدها روزهای خوب من هستند. نباید حیفشون کنم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

فحش و فحش بازی: پدرته

داستانی ادامه دار. در این 12 (یا شاید 13) سالی که از خارج از ایران و در دیار کفر روزگار می گذارنم و گاهی دیده میشوم، بارها شده است که به این...