این رو، بعنوان کرم ابریشم می شناسن و می شناسیم.
کرم ابریشم /silkworm/.
زشته.
و البته چندش آور.
کسی ندونه محلش نمیذاره و یا شایدم بکشتش.
خیلی زشته.
بر طبق نوشته ها، چند روزی طول می کشه تا از تخم در بیان ایشون.
و قطعا به افرادی که اون کرم رو دیدن، پروانه قشنگ (موجود جدید) رو نشون بدی، نخواهند باور کرد.
از سال ۸۵، کلمه تغییر و فکر در مورد ماهیت تغییر آدمیزاد، همواره کرم ابریشم رو بعنوان نمونه به ذهنم میاره. با همین دید، زشتی های آشکار و نهان آدم ها برام زشت نیستند و من به زشتی با اونها برخورد نمی کنم.
اما در لابلای فکرام در مورد تغییر ماهوی آدم ها و مقایسه ی با کرم، بحث جبر و اختیار هم همیشه برجسته حضور داشته.
کرم ابریشم، مجبوره که در ادامه حیاتش، این پروسه رو طی کنه. البته اگر کسایی که از ظاهرش بدشون میاد نزنن و نابودش نکنن.
در مورد آدمیزاد، ولی اختیار وجود داره. و این هم وجود داره که پیله همه ی آدم ها یکجور نیست. همهشون یک جور توی پیله ای که خودشون دور خودشون می تنند نمی رند و از همه جالب تر و شگفت انگیز تر، یک جور بیرون نمیان.
و تراوش ذهنی دیگر من اینه که پیله، وقتی کرمه، کرمه. یعنی زشته، نچسبه، خصوصیات ظاهری/فیزیکی خودش رو داره، وقتی برگ درخت رو می خوره، جای دهنش میمونه و سایر مشخصات شهودی.
در مورد رفتن در داخل پیله و آمدن بیرون نیز بخوبی قابل شهوده، و این نیست که فرضا بطور محال، پیله ۱۰ برابر سایز کرم بشه وموجود نهایی، موجودی به غیر از پروانه باشه!
در ذهن من و نمونه هایی که دنبال می کنم در آدمیزاد، ولی اینطور نیست اصلا. اصولا قاعده و قانونی بر این امر مترتب نیست. و خوشحال هستم که در اینجا هستم و می تونم بگم که اتفاقن در آدمیزاد و نسل بشر، هر وقت بی قاعده و قانون پیله ای بسته بشه در دور فرد، خروجی موجود پیله، اصلا قابل پیش بینی نخواهد بود.
این بحث باز است.
اما در لابلای فکرام در مورد تغییر ماهوی آدم ها و مقایسه ی با کرم، بحث جبر و اختیار هم همیشه برجسته حضور داشته.
کرم ابریشم، مجبوره که در ادامه حیاتش، این پروسه رو طی کنه. البته اگر کسایی که از ظاهرش بدشون میاد نزنن و نابودش نکنن.
در مورد آدمیزاد، ولی اختیار وجود داره. و این هم وجود داره که پیله همه ی آدم ها یکجور نیست. همهشون یک جور توی پیله ای که خودشون دور خودشون می تنند نمی رند و از همه جالب تر و شگفت انگیز تر، یک جور بیرون نمیان.
و تراوش ذهنی دیگر من اینه که پیله، وقتی کرمه، کرمه. یعنی زشته، نچسبه، خصوصیات ظاهری/فیزیکی خودش رو داره، وقتی برگ درخت رو می خوره، جای دهنش میمونه و سایر مشخصات شهودی.
در مورد رفتن در داخل پیله و آمدن بیرون نیز بخوبی قابل شهوده، و این نیست که فرضا بطور محال، پیله ۱۰ برابر سایز کرم بشه وموجود نهایی، موجودی به غیر از پروانه باشه!
در ذهن من و نمونه هایی که دنبال می کنم در آدمیزاد، ولی اینطور نیست اصلا. اصولا قاعده و قانونی بر این امر مترتب نیست. و خوشحال هستم که در اینجا هستم و می تونم بگم که اتفاقن در آدمیزاد و نسل بشر، هر وقت بی قاعده و قانون پیله ای بسته بشه در دور فرد، خروجی موجود پیله، اصلا قابل پیش بینی نخواهد بود.
این بحث باز است.
- از جمله دغدغه های فکریمه که تا حالا نتونستم با کسی پیش ببرمش.
- سبک نوشتن این مطلب، قطعا برای من بمنزله تغییر است.
- فرصت شد، در مورد شطرنج هم تراوش های ذهنم رو تایپ می کنم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر