- هزاری هم خدای .... و .... نباشی، زندگیه واقعی مختصات خاص خودش رو داره. تمارض به .... و یا ادای .... در آوردن سیم ثانیه خودش رو نشون میده.
- فعل و انفعالات اجتماعی/اقتصادی/سیاسی/وزرشی/فرهنگی/دینی تاثیرگذار بر روند جامعه با حرکت فردی هیچ تغییر نخواهد کرد. اصرار فردی {مثل من} قطعا تاثیر چندانی در کوتاه مدت نخواهد داشت. پس باید به حال خودشون رها بشن.
- مادامی که برنامه ها/اهداف/آمال و آرزوها ی من روی هوا موندن، پرداختن به امور مهمل و سخیف عین خودزنی میمونه.
- این محیط سایبر فارسی قرار بیفته دست یک سری آدم تازه به این دوران رسیده. مثل زندگی اجتماعیشون که هیچ قانونی نداره قطعا اینجا هم برای اینکه برجسته بشن به هیچ اصولی پایبند نیستند. به تقلید از نحوه نگارش قدیمیای اینجا هم مطلب می زنن که آدم گول می خوره که اینو فلانی نوشته. فیلتر شدن سایت هایی مثل وبنا و از این دست رو هم جدا از مسایلی که دورادور دنبال می کنم شروعی بر این حرکت می دونم.
- معمولا علم و شعور دو تا چیز می باشند. سارا انار دارد.
- یه بابایی می گفت تحفه ها علاقه ای به استفاده از فلانی ها ندارند، فلانی ها هم علاقه ای به همکاری با تحفه ها ندارند، راست می گفت به خدا!
- کنترل این موجود {سایبر} کار سختیه برام حقیقتا. با مختصات این فرهنگ و جامعه ما جور در نمیاد به هیچ وجه. اگر فاکتورهای مهم این محیط رو استخراج کنم، مطمئنم توی این مختصات نوشتن خیلی محدوده. چه از نظر محتوایی و چه از سایر ملاحظات. گر چه همه این نظرات من نسبی هستند و نه مطلق.
- خاطره ها/تجربیات/نا گفته ها ی آدم {من} قطعا یک تاریخی دارند. در نظر می گیرم که الان چه راحت در مورد شکست ها/تصمیم های اشتباه/ کلک ها ی گذشتم صحبت می کنم اما در اون زمان در جهت حذف/فراموشی/لاپوشونی/ندیدن/مخفی کردن/گذشتن اونها عمل می کردم {هر چند واقعا در این زمینه فکر می کنم ضعیف عمل کردم و نتونستم به اندازه های که باید و عرفا از بقیه دیدم خودم رو سانسور کنم {وبلاگ قبلیم نمونه ی بارز این مدعاست}}.
- زیاد جدی نگرفتن خودم و آدمای دوروبر اکیدا روی تخمم سنگینی می کنن :ی (kidding)
۱۳۸۸ بهمن ۲۶, دوشنبه
فرهنگ
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
آدمیزاد
آدمیزاد موجود عجیبی است. بیش از دو سال پیش خرسند از نارنجی پوش شدن و عضوی از آمازون بودن، بودم. اما اکنون دو صد چندان خرسندم که دیگر برای آن...
-
آمده است که موسیقی ذهن و زبان آدمی را باز می کند. حکایت یک موسیقی تلگرامی یا شاید واتسپی است که ما را با این بشر ایرانی آشنا کرده است. یک ه...
-
سه سال پیش در آستانه ۴۰ سالگی تصمیم گرفتم به خودم یک هدیه ویژه بدم. گزینه های مختلف رو بررسی کردم و در نهایت در ورکشاپ ۴ روزه تونی روبینز ب...
-
خوب سلام. من زنده ام هنوز. شما زنده اید؟ عجب چیزیه ها؟؟؟ مگه نعععع؟؟؟ الهی دردو بلای دينا بخوره تو سره عموی لجنش! با اون شاهين هم خيلي حا...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر