۱۳۸۷ آبان ۸, چهارشنبه

نيك مي دانم

... كه چيزي نبايد گفت. (در باب مطلب قبلي!)

نمايشگاه رسانه هاي ديجيتال بودم. حس خوبي داشتم. به چند دليل:
  1. قبل از اينكه از سر كار برم اونجا، تونستم با دروبين هاي پخش زنده اي، خلوت بودن اونجا رو چك كنم
  2. تنوع cd و محصولاتي كه ارائه كرده بودند
  3. وجود بر و بچز
  4. حضور OLC و صحبت با آقاي شايان شليله ي گل
  5. cd‌ زبان خريدم
تو هم سخت نگير! 
يك روز رسد غمي به اندازه ي كوه -  يك روز رسد نشاط به اندازه ي دشت
افسانه ي زندگي چنين است -  در سايه كوه ، بايد از دشت گذشت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

فحش و فحش بازی: پدرته

داستانی ادامه دار. در این 12 (یا شاید 13) سالی که از خارج از ایران و در دیار کفر روزگار می گذارنم و گاهی دیده میشوم، بارها شده است که به این...