۱۳۸۷ مرداد ۱۸, جمعه

دلها از اميد پره

من با تو خوشم. محسن چاوشي بگم يا علي بلورچي يا بهرام رادان!!
چه خوبه همیشه ما باهم باشیم
من و تو دشمن درد و غم باشیم
چه خوبه دلامون از امید پره
غم داره از من و تو دل میبره
من با تو خوشم تو خوشی با دل من
از دست من و تو غصه ها خسته میشن
من با تو خوشم تو خوشی با دل من
از دست من و تو غصه ها خسته میشن
امروز با عطيه کلي بازي کردم. دختر خوشگل و خوش زبونو پر رو! سيم ثانيه از سر و کولم رفت بالا! عطيه و مامان و باباش اينا از خرم آباد اومدن تا مامان بزرگشونو عمل کنند. ايشالله زودي خوب شه مامان بزرگشون. عطيه! جيگر!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

آدمیزاد

آدمیزاد موجود عجیبی است. بیش از دو سال پیش خرسند از نارنجی پوش شدن و عضوی از آمازون بودن، بودم. اما اکنون دو صد چندان خرسندم که دیگر برای آن...