۱۳۸۷ خرداد ۲۱, سه‌شنبه

بيشتر

چند وقت پيش بانک پارسيان ثبت نام کردم براي استخدام و اين صحبت ها. ديروز زنگ زده بود بابا، مشخصات رو دونه دونه پرسيد، بعد گفت معدلتون همينه که زديد؟ منم گفتم نه. اونو زدم که شما به من زنگ بزنيد. من معدلم يک نمره از اون کمتره. خلاصه گفت متاسفه فعلا در اولويت براشون نيست. من بهش گفتم مشکلي نداره، اما رزومه قوي اي دارم. گفت بخش نامه از مديريت فقط معدل رو نگاه مي کنه. خوب منم (گفتم اينقدر نگاه کن تا چشات در بياد - البته واژه تخصصي مردان چيز ديگري است! استفاده از اندام بدن در اين مواقع لذت بخش است فراوان! مثلا بگي به دماغم!!!). معدل بالا نداشتن هم حال ميده ها! خوب اگه مي گفت همين فردا بلند شو بيا که من نمي تونستم برم!!! ها ها!!

آقا/خانم! بين خواهش و خواستن فرق هست. بعدشم اصلا نمي دونستم که لقد نداريم و لگد داريم! والا! اين روزا رو کاغذ چرت و پرت مي نويسم تا دست خطم يادم نره، اومدم بنويسم لگد ميزنه، طبق گويش مصطلح نوشتم لقد ميزنه. کلاس املا خصوصي برم يعني؟ آيلتس رو بي خيال شم يعني؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

آدمیزاد

آدمیزاد موجود عجیبی است. بیش از دو سال پیش خرسند از نارنجی پوش شدن و عضوی از آمازون بودن، بودم. اما اکنون دو صد چندان خرسندم که دیگر برای آن...