حامد خسته - حامد تنها - حامد آق لادي گدي ياده
برم آشغال ها رو بذارم دم در بيام بخوابم
امروز مرخصي بودم براي کاري - فردا باز پادگان
برم آشغال ها رو بذارم دم در بيام بخوابم
امروز مرخصي بودم براي کاري - فردا باز پادگان
آدمیزاد موجود عجیبی است. بیش از دو سال پیش خرسند از نارنجی پوش شدن و عضوی از آمازون بودن، بودم. اما اکنون دو صد چندان خرسندم که دیگر برای آن...
khaste nabashi , manam gahi ashghal mizaram dame dar
پاسخحذفخب برای رفع آق لادي گدي ياده این هم متنِ ترانه (البته اگه به پستِ آخر آق سانسوری سرزدی که هیچی!!):
پاسخحذفیره گه کار مو و تو دره بالا می گیره ذره ذره دره عشقت تو دلم جا می گیره
روز اول به خودم گفتم ایم مثل بقی حالا کم کم می بینم کار دره بالا می گیره
چن شبه واز مث بیس سال پیش از ای مرغ دلم تو زمستون بهنه سبزه و صحرا می گیره
چن شبه واز می دوزم چشهامه تا صبحه به چخت یا بیک سم بی خودی مات ممنه را می گیره
تا سحر جل مزنم خواب به سراغم نمیه هی دل مثل بچه بهنه ی بجا می گیره
موگومش هر چی که مرگت چیه ؟ کوفتی نمگه عوضش نق مزنه ذکر خدایا می گیره
پیری و معرکه گیری که مگن کار مویه دفتر عمر دره صفحه پینجاه می گیره
او که عاشق شده پنهون مکنه مثل اویه که سوار شتر و پوشتشه دولا می گیره
کتا کردم دامنار تا بیخ رون مشتی عماد دیگه مجنون توی خواب دامن لیلا می گیره
من با آشغال گذاشتن مشکلي ندارم. خوب شما خيلي خوبي! دخترا معمولا از اين کارا نمي کنن!
پاسخحذفممنون ممکين خانوم. واقعا تشکر. خيلي از جاهاش رو فکر مي کردم مي فهمم چي ميگه. اما با خوندن متن واقعا برام جالب تر شد! تشکر! تشکر!