زپلشک آيد و زن زايد و مهمان ز در آيد. چي رو ميگم؟ بگو چي رو نميگم! اينو.
پارادوکس يعني اين. اين که آدما با وجود اينکه همه کس و فاميل و ... دور و برشون و دم دستشون دارند، اما باز احساس تنهايي و غم و غصه مي کنند. در اوج شادي هم باور کنيد آدما تنهان. اون معناي شادي واقعي رو به هر زبوني هم که به اطرافيانتون بگيد باز حس واقعيتون منتقل نخواهد شد. اگرم منتقل بشه (بعد از کلي حرف زدن) به آدم نمي چسبه. غم و غصه و درد دل که جاي خودش رو داره.
اما بعد اينکه:
توي نرم افزار، بروز رساني و Synchronize کردن، کار پيش پا افتاده ايه. يعني مرسوم و عاديه. اينکه ويندوزت رو آپديت کني. نرم افزار خاصي مثل کتابخانه آنتي ويروست رو به روز کني. اين اصطلاح براي بلاگ ها هم وجود داره. هر کي آپ مي کنه تا قبل از اين PING مي کرد. الان هم که به لطف ريدر، همه رو مي توني داشته باشي. به لطف تکنولوژي، تا يک مشکلت حل ميشه، طمعت عود مي کنه و بجاي 10 تا سايت، 100 تا سايت رو به جرگه علاقه منديهات اضافه مي کني. حالا به اينجا رسيدم که همه ي همه ي مطالب رو هم نميشه خوند. حالا مي دوني چي دوست دارم؟ قبلن هم گفتم. دوست دارم، هر کي آپ شد، هر سايت علمي و شخصي و عکس و ... که آپ شد، بصورت يک ماژول بجاي اينکه بياد بره تو جايي مثل ريدر، يا گوشي موبايل، يا inbox ايميل يا ... بياد بصورت يک ماژول، يکجا و ييهو بره تو مموري آدم. چيز عجيب و غريب و دور از دسترسي نيست. شک ندارم که عمو بيل گيتس داره روش کار مي کنه. بودجه هايي که براي بخش ميکروبيولوژي هزينه مي کنه بي دليل نيست.
دوست دارم، وقتي x و y و هر کي توي ريدر دارم، مطلبشو، حسشو، خبرشو، عکسشو، بد و بيراهشو، شعرشو و ... آپ مي کنه، توي اتوبوسم که نشستم بياد برام. خيلي توقعه زياديه. اما ميشه. (مي دونم که با gprs ميشه. راستش اينه که با گوشي ميثم (پي نهصد و جواد p990) 2-3 باري با ايرانسل گوگول ريدرمو خوندم و ذوق مرگ شدم. اينه که اين غلطاي زيادي بسرم زده!)
مطلب دکتر مزيدي رو خونديد؟ فهميدي چي گفته؟ بابا آخه راسته ديگه. گناه ما چيه؟ يعني شما باور مي کنيد که نگاه به سپاه مثل سابقه؟ معلومه که نع! خدا آخر و عاقبتمون رو ختم به خير کنه.
چقدر فکر مي کنيد؟
چقدر فکر مي کنيد که فکر مي کنيد؟
چقدر فکر مي کنيد که درست فکر مي کنيد؟
هر چي بيشتر فکر کنيد به نفع خودتونه. چيزي ازش (فکر و مغزتون رو ميگم!) کم نميشه که بهش اضافه ميشه.
موهايم رو زدم. با نمره 8. چرا که دژباناي سرباز با شعور، ديروز دوست فوق ليسانسم رو بخاطر موهاي نسبتا بلندش، مورد (توبيخ + مهر قرمز در برگه تردد) کردند. ترسيدم شنبه به من گير بدند. اصلا ارزششو نداره.
به قول دوستان تولد خدا مبارکه! گوگل (ع)
ای بنده من،
آنگاه که به تو به نماز میایستی،
من آنچنان به سخنانت گوش میدهم،
که گویی همین یک بنده را دارم؛
تو آنچنان از من غافلی،
گویی چند خدا داری.
از here
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر