۱۳۸۶ شهریور ۲۱, چهارشنبه

کرخت

سلام.
کرختي روزه! آره ديگه ماه رمضونه. کمي بهم فوشار مياد اما کمه. به لذتش ميارزه. توي اين ماه رمضونيه بلکه اين شکم رو لاغر کنم. اما بايد اعتراف کنم که نهار ماه رمضون يک چيز ديگست. خونه و خونه دارهاي عزيز، خواهشان غذاهاي خوشمزه بار بذاريد تا من به اميد افطار باشم. واي که چقدر بوي غذاها از خونه ها، امروز بيشتر به دماغم مي خورد.
ماه رمضون رو به خاطر دم افطار و صداي شجريان دوست دارم. خيلي نوستالژيکه. حتي اونايي که روزه نمي گيرن دقت کردم عاشق ربناي دم افطارشن.

استخر هم پيشنهاد خوبيه که بعد از افطار شايد رفتم.

صفي آموزشيش تموم شده. زنگ زده ميگه باسه تو چطور 8 ماهش گذشته؟ برا من که 5 سال طول مي کشه تا 3 ماهش بگذره. سخته ديگه. اونم عين من اولين پستش جمعه هستش. از لباس هم بدش مياد که اونم نميشه کاريش کرد.

تو ماه رمضون و محرم، دقت کردم شيطون بيشترين تلاش رو مي کنه (يا طرف بيشترين کم حواسي رو مي کنه) تا دست به گول آدم بزنه. مواظب خودتون باشيد.

هوا هم که قربونش برم داره خونوک ميشه. خدا کنه ساعت ورود و خروجمون به پادگان مشخص بشه تا ببينيم مي تونيم صبح ها توي پادگان يک کمي خواب جا بياريم يا نع؟
به يارو يک علامت تعجب داخل پرانتز (مثل تابلوي راهنمايي رانندگي - (!)) نشون ميدن ميگن اين چيه؟ ميگه اين تابلو ميگه شاشيدن ممنوع! حتي يک قطره

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

آدمیزاد

آدمیزاد موجود عجیبی است. بیش از دو سال پیش خرسند از نارنجی پوش شدن و عضوی از آمازون بودن، بودم. اما اکنون دو صد چندان خرسندم که دیگر برای آن...