۱۳۸۵ اردیبهشت ۱۶, شنبه

پنچري ماشين


خدا بهم و بهمون رحم کرد
بعد از عروسي ديشب که ماشين رنو تهران 29 - 65893 - سبز رنگ، کلي اينور اونور بردمون، ديشب قشنگه قشنگ در خونه، فيسسسسسسسسسسسسسس، پنچر شد.
امروز که رفتم چرخو عوض کنم، ديدم چرخ عقبم پنچره. يکي از چرخا (چرخ عقبو) با زاپاس عوض کردم، موند 2 تا چرخ پنجر. اوني رو که باز کردم غلط دادم تا پنچري. برگشتم. چرخ جلو رو باز کردم. چهار شاخ و خرطومو دم کانگورو و پوست کرگردن و .... در آوردم. لاستيک جلو از وسط شکاف خورده بود. اونم چه شکافي. از شکاف طبقاتي و غير طبقاتي و ... هر چي شکاف خوب و بدي کي بگم بدتر بود. حتي از اولين باري که پيتزا رو ديدم بدتر بود!! شانس آوردم که ديشب توي مراسم ماشين عروس و دوماد گردوني، لاستيک نترکيد!
يه شانس ديگه هم آوردم که بعد از مراسم تدنننس (از ريشه DANCE) که بر مي گشتيم، باز پنجر نشد. چون خداييش ساعت 1:30 آدم خودش پنچره بعد از اونهمه جاي شما خالي ...

۴ نظر:

  1. baaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaalle !!
    kheili kheili khoda behet rahm karde ast ha !!! ghadre in khoda ro bedun !!! ye sadagheyye gonde bayad bezary kenar !!!

    پاسخحذف
  2. 2bar sadaghe dadam!
    say mikonam bedunam ghadreshu!

    ghadesh ke kheyly bolande, ghadresham kheyly bolande, hematy bayad , ke say mikonam bebayad, ta ghadreshu bedunam , khudesh miidone ke midonam, agar che midonam ke midone!

    پاسخحذف
  3. vaghean che kheiri az saret gozashte
    ba nazaram hichi faji tar az panchargiri nist makhsoosan vaghti bad az panchar giri befahmi klide mashin to sandogh boode va to oono basti!!

    پاسخحذف
  4. yay yay!
    mesle inke tajorbe dari ha!!

    khuda nasbibe hish KI nakone!

    پاسخحذف

آدمیزاد

آدمیزاد موجود عجیبی است. بیش از دو سال پیش خرسند از نارنجی پوش شدن و عضوی از آمازون بودن، بودم. اما اکنون دو صد چندان خرسندم که دیگر برای آن...