۱۳۸۹ مرداد ۲۳, شنبه

ژانر

بنظر همه، خود آدم از همه کس به خودش آگاه تره.

تصمیمی که دونه دونه بلاگرهای قدیمی می گیرن تا وبلاگشون رو تعطیل کنند هم درسته و هم نادرست. از این بابت که خیلی به این موضوع فکر کردم این رو میگم.

درسته چرا که، دنیای واقعی لذت خودش رو داره و کمتر کسی تمایل داره تا جیک و پوک زندگیش رو بریزه رو دایره مگر با جمع قلیلی از افرادی که می شناستشون، باهاشون راحته، رابطه دو طرفه دارند و در کل از بودن با اونها علاوه بر لذت، می تونی به دانشش اضافه کنه، راهنمایی بگیره و از این دست کارهایی که ملاک دوستی های طولانی هستند.

و اما نادرسته!! شخصا در زمان هایی که تصمیم به قطع نوشتن گرفتم، نشده که استفاده ی از اینترنتم و مرور منابع همیشگیم کم بشه. همیشه ریدر رو می خونم. شاید یک هفته نخونم اما بلافاصله میام سراغش و دلی از عزا در میارم و وبلاگ های فارسی، انگلیسی، تکنولوژی، عکس و از این دست رو می خونم. نادرسته چون عدم نوشتن، باعث عدم استفاده من از اینترنت و منابع همیشگی من نمیشه. صرفا باعث میشه که من ننویسم و بعد از مدتی حسرت ننوشتن رو بخورم.

سخن کوتاه کنم و راه صحیحی که بنظرم میرسه رو بگم.

صحیح اینه که روزنوشته هات، زندگی شخصیت نباشند. باشند نوشته هایی از تحصیل و کارت. از تکنولوژی. از تاریخ و جغرافیا. از سفر. از آموزه های جدیدی که در کار و یا زندگی برات مفید بودند. عموم افرادی که ژانر نوشته هاشون به این صورت هست در این فضا میمانند و رابطه های واقعی رو هم با همین آدمهای مجازی برقرار می کنند.

آدمیزاد

آدمیزاد موجود عجیبی است. بیش از دو سال پیش خرسند از نارنجی پوش شدن و عضوی از آمازون بودن، بودم. اما اکنون دو صد چندان خرسندم که دیگر برای آن...