اين دخترها (يا همون لبنيات قديم) باور ندارند كه سرباز هم مي تونه دماغشو عمل كنه! خيلي براشون جالبه! من كه عينك ندارم و واكنششون رو نمي دونم واضح چيه؛ اما محمود ميگه كه اينقدر جالب نگات مي كنند كه نگو!؟ از يكيشون هم شنيدم كه گفت: دماغتو بخورم!!! واي منم حسسساسسسسصثصثص!!! جوابشو دادم البته. محترمانه و جهت جلب رضايت مشتري D:
داستاني داريم با هم در مترو. سوار شدن. پياده شدن. همشهريان. سربازان مشغول خدمت در جاهاي مختلف.
بالاخره دست به كار مي شم.
داستاني داريم با هم در مترو. سوار شدن. پياده شدن. همشهريان. سربازان مشغول خدمت در جاهاي مختلف.
بالاخره دست به كار مي شم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر