من زندگی را دوست دارم
ولی از زندگی دوباره می ترسم
دین را دوست دارم
ولی از کشیش ها می ترسم
قانون را دوست دارم
ولی از پاسبان ها می ترسم
عشق را دوست دارم
ولی از زن ها می ترسم
کودکان را دوست دارم
ولی از آئینه می ترسم
سلام را دوست دارم
ولی از زبانم می ترسم
من می ترسم
پس هستم
اینچنین می گذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولی از روزگـــار می ترسم
«حسین پناهی»
ولی از زندگی دوباره می ترسم
دین را دوست دارم
ولی از کشیش ها می ترسم
قانون را دوست دارم
ولی از پاسبان ها می ترسم
عشق را دوست دارم
ولی از زن ها می ترسم
کودکان را دوست دارم
ولی از آئینه می ترسم
سلام را دوست دارم
ولی از زبانم می ترسم
من می ترسم
پس هستم
اینچنین می گذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولی از روزگـــار می ترسم
«حسین پناهی»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر